کد مطلب:217111 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:224
آزاد کردن از زندان
می گویند زنی را در بغداد دیدند كه شتابان حركت می كند، از او پرسیدند: «به كجا می روی؟»
گفت: «به سوی مرقد مطهر موسی بن جعفر (علیه السلام) می روم.»
گفتند: «برای چه به آنجا می روی؟»
گفت: «پسرم در زندان افتاده استو من برای نجات او نزد مرقد مطهر آن حضرت می روم.»
شخصی كه پیرو مذهب حنبلی بود، از روی تمسخر گفت: «خود موسی بن جعفر (علیه السلام) در زندان مرد.»
آن زن گفت: «خدایا به حق آن كسی كه در زندان شهید شد، قدرتت را برای من آشكار فرما.»
پس با اعجاز امام كاظم (علیه السلام) ناگهان همان وقت، پسر آن
[ صفحه 38]
زن در كنارش آشكار شد و در همان موقع پسر آن مسخره كننده ی حنبلی به خاطر جنایتش، دستگیر شده و به زندان افتاد.» [1] .
[ صفحه 39]
گفت: «به سوی مرقد مطهر موسی بن جعفر (علیه السلام) می روم.»
گفتند: «برای چه به آنجا می روی؟»
گفت: «پسرم در زندان افتاده استو من برای نجات او نزد مرقد مطهر آن حضرت می روم.»
شخصی كه پیرو مذهب حنبلی بود، از روی تمسخر گفت: «خود موسی بن جعفر (علیه السلام) در زندان مرد.»
آن زن گفت: «خدایا به حق آن كسی كه در زندان شهید شد، قدرتت را برای من آشكار فرما.»
پس با اعجاز امام كاظم (علیه السلام) ناگهان همان وقت، پسر آن
[ صفحه 38]
زن در كنارش آشكار شد و در همان موقع پسر آن مسخره كننده ی حنبلی به خاطر جنایتش، دستگیر شده و به زندان افتاد.» [1] .
[ صفحه 39]
[1] انوارالبهيه.